کد مطلب:234764 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:258

فلسفه و اسرار نماز
شولای نور بر تن ما می كند نماز

ما را غریق مهر خدا می كند نماز



با بانگ پرصلابت «قد قامت الصلاة»

ما را به كوی عشق صلا می كند نماز



(علیدوستی)



«این است نماز ما و نیایش روزانه ی ما؛ به سوی خدا، خدای یكتا، خدای پرمهر؛ نیایشی كه هر فرازش، بیانگر اصلی از اصول جهان بینی اسلام، و هر حركتش، نمایشگر پیوند عمیق انسان با خدا است.

نیایشی كه انسان را به سوی خدا، به سوی راه او، و به سوی رهبران او، می كشاند. او را به همه ی شایسته كاران روی زمین در طول تاریخ - در گذشته و آینده و حال - پیوند می دهد و صف او را از صف ستمگران، تبه كاران و گمراهان، جدا می سازد تا در راه راست



[ صفحه 33]



خدا، استوار بماند و به بیراهه نیفتد». [1] ضمرة بن حبیب می گوید: از پیامبر علیه السلام درباره ی نماز و فلسفه ی آن پرسش شد. حضرت در خواص و اسرار نماز فرمودند:

نماز، از شرایع دین است.

نماز، منهاج و صراط پیامبران به سوی الله می باشد.

برای نمازگزار است: دوستی فرشتگان، هدایت و ایمان، نور معرفت و شناخت پروردگار، تشخیص حق از باطل، بركت در رزق و روزی، راحتی بدن و سلامت آن و كراهت و ناراحتی شیطان.

نماز سلاح مؤمن علیه كافر و موجب اجابت دعا و قبولی اعمال است.

نماز، زاد و توشه ی مؤمن، در دنیا برای آخرت می باشد.

نماز، شفیع نمازگزار در نزد ملك الموت، مونس در قبر و فراش نیكو در زیر او و پاسخ وی برای نكیر و منكر می باشد.

نماز بنده در محشر، تاجی است بر سر او و موجب نورانیت صورت او، لباس برای بدن وی و ساتر و حایل بین او و آتش جهنم است.

نماز، حجت و برهان خوبی بین او و پروردگارش بوده و موجب نجات وی از آتش جهنم و جواز عبور از صراط است.

نماز، موجب فتح و گشایش ابواب جنت به روی نمازگزار است.



[ صفحه 34]



نماز، مهریه ی حورالعین و ثمن و بهای بهشت است.

به وسیله ی نماز، بنده به درجه ی عالی و مقام والا می رسد؛ زیرا نماز تسبیح، تحمید، تهلیل، تكبیر، تمجید و تقدیس الهی است.

نماز، قول حق و دعوت به سوی قرآن می باشد». [2] .



دل های خو گرفته به مرداب شرك را

سر چشمه ی خلوص و رضا می كند نماز



هر صبحدم، به روی خدا باوران خاك

درهای رحمت است كه وا می كند نماز



آكنده از طنین عبور فرشته هاست

آن جا كه بال نافله وا می كند نماز



با نماز، می توان به اوج قله ی عرفان و شهود صعود كرد.

با نماز، می توان تا بیكرانه های عشق الهی، پرواز نمود.

با نماز، می توان از قفس سنگی تن، رهایی یافت.

نماز، راهنمای پیامبر گونه ی انسان ها، به سوی روشنایی و پاكی ها است.

نماز، ساحل رستگاری غرق شدگان در گرداب غفلت و بیراهگی است.

نماز بهترین پناهگاه برای پریشان خاطران و درماندگان است.



[ صفحه 35]



نماز، بهشت وصال مشتاقان و دلدادگان است.

نماز، باده ی فنای عارفان و سالكان الی الله است.

چرا این همه ستایش و سفارش؟

فلسفه ی این همه ستایش های شگفت آور از نماز و بزرگداشت های حیرت انگیز از نمازگزاران راستین، چیست؟

كدامین انگیزه و یا انگیزه های هستی ساز مكتوم در جوهر این عبادت، موجب سهمگین ترین تهدیدهای خیره ساز، نسبت به خوارشمارندگان و سهل انگاران آن، گشته است؟

چرا خدای حكیم در پیامنامه ی آسمانی همه سو نگرش (قرآن)، آن جا كه سخن از «خویشتن داران» می راند، پس از ایمان به خود، برپایی نماز را، نخستین نشانه ی پرهیزكاران می داند، (الذین یؤمنون بالغیب و یقیمون الصلاة)؟

چرا در این كتاب آسمانی، به هنگام برشمردن ویژگی های ایمان آورندگان راستین، باز نخستین ویژگی آنان را، خشوع در نماز (الذین هم فی صلاتهم خاشعون) و واپسین نشانه ی آنان را، در «پاسداری از این عبادت» (الذین علی صلواتهم یحافظون) می نمایاند؟

چرا پیشوایان سترگ اسلام، در جای جای سخنانشان، بزرگ ترین ستایش های چشمگیر را از نماز كرده اند و با زیباترین و



[ صفحه 36]



جانبخش ترین تعابیر، ما را به گرایش آگاهانه به سوی آن و بازشناخت هر چه بیشتر پایگاه عظیم آن در آیین اسلامی، برانگیخته اند؟ چرا همه ی كردارهای آدمی در گرو «صحت نماز» بوده و پذیرش نیكوكاری ها به «قبول نماز» منوط گشته است؟ و....

در جواب گفتنی است كه نماز، ده ها و شاید صدها فلسفه و علت منحصر به فرد داشته باشد. «این گنجینه ی ذكر و راز را هرگز پایانی نیست و هر كه با آن بیشتر آشنا شود، جلوه و درخشش بیشتری در آن می یابد». [3] .

در هر یك از شریعت ها و ادیان الهی، انواع عبادات به وضعی خاص مقرر بوده است و در تمام كتاب های آسمانی، پس از ذكر توحید و ایمان بر یگانگی خدای تعالی، نماز درجه ی اول اهمیت را حائز بوده و در رأس تمام عبادت ها قرار داشته است.

در تاریخ اسلام نیز نماز، اولین عبادتی بود كه پیامبر علیه السلام به برپایی آن فرمان یافت و از آن پس بود كه سایر احكام اسلامی تشریع شد، حال آیا چنین عبادتی، از فلسفه ی اسرار زیادی برخوردار نخواهد بود؟

هشام از امام صادق علیه السلام پرسید: چرا خداوند نمازهای یومیه را واجب كرده است؛ در حالی كه نماز، مردم را از كارهای زندگی



[ صفحه 37]



باز می دارد و برای آنان رنج و زحمت دارد؟

امام فرمود: «علت های زیادی دارد؛ زیرا اگر خداوند مردم را بدون وسیله تذكر و تنبه رها می كرد و فقط به بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله اكتفا می نمود و قرآن را در دسترس مردم می گذاشت، سرنوشت مسلمانان، همچون ملت های [دیگر] می شد و به تدریج از پیامبر و كتاب و مكتب او فاصله می گرفتند. پس خدا اراده كرد كه امر پیامبر صلی الله علیه و آله فراموش نشود...». [4] .

پیشوایان معصوم علیه السلام در هر فرصتی، به بیان فلسفه و اسرار نماز پرداخته اند و در بیانی، پرده ای از پرده های نورانی آن را كنار زده اند.

در این صحیفه، تنها به چندین مورد از فلسفه و اسرار نماز - كه توسط امام رضا علیه السلام بیان شده است - بسنده می شود و بررسی همه جانبه ی آن به مجالی دیگر موكول می گردد.


[1] چهار صد سخن، ص 71.

[2] بحارالانوار، ج 6، ص 231؛ خصال صدوق، ج 2، ص 522.

[3] مقام معظم رهبري (چهارصد سخن)، ص 240.

[4] ميزان الحكمه، ج 5، ص 375.